instagram

06/آذر/1392

نمونه متن بلاگ

نوشته شده توسط 
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای)

مقدمه:

 

اثر هنری کشف و شهودیست بی واسطه و تولیدی است فکر شده.

انسان برای آن که بفهمد، شروع به تفسیر می کند اما باید تفسیر خود را باز بفهمد در نتیجه حلقه ای به وجود می آید به نام حلقه تفسیر و فهم (حلقه هرمونتیک) که دارای دور باطل نیست.

چند نکته در مورد هرمونتیک مدرن وجود دارد:

1-معنای مطلق وجود ندارد یعنی معنا نسبی است و وابسته به تفسیر مخاطب است.

2-انسان بر اثر معنا می بخشد زیرا اثر زمینه ای برای تفسیر مخاطب است.

3-همه ی امور تاویل پذیرند زیرا ما به اصل عدم قطعیت معتقدیم.

4-دانستن نیت مولف و شرایط خلق اثر کمکی به یافتن معنای مطلق نمی کند و هرمونتیک مدرن تفاوتی میان علوم طبیعی و انسانی قائل نیست زیرا هر دو را تاویل پذیر می داند.

معنای هر واژه بسته به معناهای دیگر است و در یافتن معنای یک واژه ما با تو در تویی از معانی رو به رو هستیم بنابراین نمی توانیم از قطعیت معنای یک واژه سخن بگوییم زیرا وابستگی معنای یک واژه به واژگان دیگر اعتبار معنای مطلق را از بین می برد. پس در هنگام ملاحظه یک اثر، معنایی که گرفته می شود وابسته است به محور معنایی که به آن اثر می بخشیم. این محور معنایی یا لوگو سنتر (logo Center) در واقع همان شالوده است که روابط متقابل و متشابه میان عناصر در یک اثر بخشیده است این روابط را ما ایجاد می کنیم و معنایی را از اثر می گیریم اما روشن است که این معنا معنای یکه و یگانه ای نیست زیرا با تغییر محور معنایی می توان معانی جدیدی بدست آورد.

در حضور مولف معنا روشن تراست و در غیاب و فقدان گوینده بازی میان مخاطب و اثر آغاز می شود که این بازی نتیجه اش گمگشتگی معنا در دریافت مخاطب است که شاید این گمگشتگی به مخاطب در درکی از لایه های خودشناسی کمک کند.

هرمونتیک مخاطب را مولف می داند و توجه به چگونگی دریافت مخاطب دارد.

هرمونتیک از کلمه هرمس و هرمیا آمده است. (خدای پیام آور یونانی)

هر پیام الهی در هیچ دینی هیچ وقت صراحت بیانی ندارد  و راه تاویل و تفسیر را باز می گذارد.

هرمونیک فن تاویل و تفسیر متن.

تاویل رفتن به معنای اول رفتن به مبدا و منشا

تفسیر کردن به قصد یافتن معنا

هنر فراتر از مخاطب و اثر هنری مولف است. هنر را باید هم بسته حقیقت دانست و حقیقت یعنی آلتیئا (Altheia) (کشف حجاب، پرده برداری) کار هنر آشکار کردن است رابطه مخاطب اثر مشابه به زیستن او در عرصه وجود است، همان طور که در جهان پرتاب می شویم و اقامت می گزینیم، می سازیم و می اندیشیم در اثر هم همین کار را انجام می دهیم. ما در جهان متن زندگی می کنیم و تفاوت و تفکیکی میان جهان متن و جهان بیرون وجود ندارد. جهان بودن در اثر هنری آشکار می شود و مخاطب تجربه بودن در جهان را در تجربه زیستن در اثرهنری انجام می دهد.

یکی از راههای درک اثر گفتگو با اثر است.

ما به اثر معنا می بخشیم یعنی ما به عنوان مخاطب اثر را می سازیم اما همان را دوباره می گیریم در نتیجه درآمیختگی مخاطب و اثر صورت می گیرد و این یعنی زیستن در جهان متن، ما وارد عرصه آزادی از ادراک می شویم.

ادراک مخاطب از اثر می تواند شبیه جشن، بازی و نماد باشد. گادامر

 در هرسه (حضور آزادانه در ادراک معنا) وجود دارد.

مطالعه اثر هنری مانند حضور در جشنی بیکران است. (فلوبر) 

اثر یا پرسشی از وجود است یا پاسخی به پرسشهای موجود. (پل ریکور)

در نظر به هرمونتیک مدرن گادامر و ریکور، مسئله زندگی در جهان متن اهمیت دارد.

زیستن در جهان متن: اثر هنری راهی به سوی درک وجود.

اثر هنری راهی برای آشکارگی وجود (حقیقت) است.

تجربه وجود و بودن چیزها در اثر هنری

اثر هنری چیزی جدای از جهان نیست.

 

خواندن 4847 دفعه
محتوای بیشتر در این بخش: نمونه متن بلاگ دو »