Morbi ornare, nulla sit amet posuere ultricies, risus felis convallis quam, a venenatis neque leo id dui. Duis ac arcu sapien. Integer in nisi vitae nibh mollis laoreet laoreet at libero. Sed aliquet nibh et sapien tempus eget convallis risus malesuada. Morbi convallis nisi lacus, sit amet porttitor magna. Sed eget viverra mi. Vestibulum ac lacus magna.
اسم اثر:تک چهره ادل بلاخ-بائور اثرگوستاو کلیمت
گوستاو کلیمت برای این نقاشی که در زمره یکی ازگرانترین نقاشی های جهان است سه سال وقت صرف کرد تا اثری را با رنگ روغن بر زمینه طلا خلق کند. خریدار این نقاشی هم کسی نبود به جز غول شکر سوئیس در دنیای تجارت و شوهر همین خانمی که در نقاشی می بینید.
این اثر در سال 1907 خلق شد و در سال 2006 به قیمت 135 میلیون دلار به فروش رفت.
سبک ها:
در این سایت به جز ارائه آثار هنری خود مشتاقم تا مطالبی را برای همه پویندگان راه هنر، به هنرجویان رشته نقاشی و همچنین به کسانی که میل دارند با دنیای هنر آشنایی بهتری پیدا کنند در معرض دید همه عزیزان و مخاطبان قرار بدهم. هنر دیدنیها را نشان نمی دهد بلکه آنچه را که دیدنی نیست، دیدنی می کند. هنر به منزله آفرینندگی است. امید این را دارم که اثر گذاری هر چند کوچک ولی مفیدی را برای مخاطبان بر جای بگذارم. برای عنوان ساختن چنین مقوله ای نخست باید همه انگیزه ها و دستاوردهای یکایک اساتیدی را که پایه گذار هنر نو بوده اند، عمیق درک نموده باشیم. برای درک این دستاوردها به صورت مختصر به هنر مدرن می پردازم .
در نهاد انسان موهبتی برای آفرینندگی به امانت گذاشته شده تا بتواند واقعیت های نو را بیافریند. واقعیت های هنر که زندگی را از آنچه که به نظر می رسد گسترده تر می کند. دنیای دیگری وجود دارد که انسان از درون آن خویشتن خود را بیان می کند. در آنجاست که اندیشه های انسان ریشه دوانده است ولی هنر در مفهوم جامع تجسم آرزوهای پر توانی است که یکی پس از دیگری بشیریت را وادار به جنبش و عمل نموده است در راستای تجسم این آرزوها مطالبی را با شما دوستان عزیز سهیم می شوم.
مقدمه:
اثر هنری کشف و شهودیست بی واسطه و تولیدی است فکر شده.
انسان برای آن که بفهمد، شروع به تفسیر می کند اما باید تفسیر خود را باز بفهمد در نتیجه حلقه ای به وجود می آید به نام حلقه تفسیر و فهم (حلقه هرمونتیک) که دارای دور باطل نیست.
چند نکته در مورد هرمونتیک مدرن وجود دارد:
1-معنای مطلق وجود ندارد یعنی معنا نسبی است و وابسته به تفسیر مخاطب است.
2-انسان بر اثر معنا می بخشد زیرا اثر زمینه ای برای تفسیر مخاطب است.
3-همه ی امور تاویل پذیرند زیرا ما به اصل عدم قطعیت معتقدیم.
4-دانستن نیت مولف و شرایط خلق اثر کمکی به یافتن معنای مطلق نمی کند و هرمونتیک مدرن تفاوتی میان علوم طبیعی و انسانی قائل نیست زیرا هر دو را تاویل پذیر می داند.
معنای هر واژه بسته به معناهای دیگر است و در یافتن معنای یک واژه ما با تو در تویی از معانی رو به رو هستیم بنابراین نمی توانیم از قطعیت معنای یک واژه سخن بگوییم زیرا وابستگی معنای یک واژه به واژگان دیگر اعتبار معنای مطلق را از بین می برد. پس در هنگام ملاحظه یک اثر، معنایی که گرفته می شود وابسته است به محور معنایی که به آن اثر می بخشیم. این محور معنایی یا لوگو سنتر (logo Center) در واقع همان شالوده است که روابط متقابل و متشابه میان عناصر در یک اثر بخشیده است این روابط را ما ایجاد می کنیم و معنایی را از اثر می گیریم اما روشن است که این معنا معنای یکه و یگانه ای نیست زیرا با تغییر محور معنایی می توان معانی جدیدی بدست آورد.
در حضور مولف معنا روشن تراست و در غیاب و فقدان گوینده بازی میان مخاطب و اثر آغاز می شود که این بازی نتیجه اش گمگشتگی معنا در دریافت مخاطب است که شاید این گمگشتگی به مخاطب در درکی از لایه های خودشناسی کمک کند.
هرمونتیک مخاطب را مولف می داند و توجه به چگونگی دریافت مخاطب دارد.
هرمونتیک از کلمه هرمس و هرمیا آمده است. (خدای پیام آور یونانی)
هر پیام الهی در هیچ دینی هیچ وقت صراحت بیانی ندارد و راه تاویل و تفسیر را باز می گذارد.
هرمونیک فن تاویل و تفسیر متن.
تاویل رفتن به معنای اول رفتن به مبدا و منشا
تفسیر کردن به قصد یافتن معنا
هنر فراتر از مخاطب و اثر هنری مولف است. هنر را باید هم بسته حقیقت دانست و حقیقت یعنی آلتیئا (Altheia) (کشف حجاب، پرده برداری) کار هنر آشکار کردن است رابطه مخاطب اثر مشابه به زیستن او در عرصه وجود است، همان طور که در جهان پرتاب می شویم و اقامت می گزینیم، می سازیم و می اندیشیم در اثر هم همین کار را انجام می دهیم. ما در جهان متن زندگی می کنیم و تفاوت و تفکیکی میان جهان متن و جهان بیرون وجود ندارد. جهان بودن در اثر هنری آشکار می شود و مخاطب تجربه بودن در جهان را در تجربه زیستن در اثرهنری انجام می دهد.
یکی از راههای درک اثر گفتگو با اثر است.
ما به اثر معنا می بخشیم یعنی ما به عنوان مخاطب اثر را می سازیم اما همان را دوباره می گیریم در نتیجه درآمیختگی مخاطب و اثر صورت می گیرد و این یعنی زیستن در جهان متن، ما وارد عرصه آزادی از ادراک می شویم.
ادراک مخاطب از اثر می تواند شبیه جشن، بازی و نماد باشد. گادامر
در هرسه (حضور آزادانه در ادراک معنا) وجود دارد.
مطالعه اثر هنری مانند حضور در جشنی بیکران است. (فلوبر)
اثر یا پرسشی از وجود است یا پاسخی به پرسشهای موجود. (پل ریکور)
در نظر به هرمونتیک مدرن گادامر و ریکور، مسئله زندگی در جهان متن اهمیت دارد.
زیستن در جهان متن: اثر هنری راهی به سوی درک وجود.
اثر هنری راهی برای آشکارگی وجود (حقیقت) است.
تجربه وجود و بودن چیزها در اثر هنری
اثر هنری چیزی جدای از جهان نیست.